از خوابِ خرگوشی خود بیدار باید شُد
همچون صدا در کوهها تکرار باید شُد
باید زبانِ سُرخ بودن را بیاموزیم
با هَر غزل , مانندِ نیشِ مار باید شُد
مظلومیت در هر زمانی عاملِ ظلم است
در ابتدا , آماده ی پیکار باید شُد
با ریشه های ظلم مانند تَبر باشیم
در غیر اینصورت فقط ناکار باید شُد
الماس اگر باشیم و قدرِ خویش نشناسیم
بی شک اسیرِ دستِ استعمار باید شُد
آئینه ها را باید از زنگار خالی کرد
یا اینکه در آئینه ها انکار باید شُد
هیهات من الذله در گوشم طنین افکند
از اُسوه ی آزادگان , سرشار باید شُد
وقتی که در روی زمین جایی برایت نیست
با سَر .... سوارِ چوبه های دار باید شُد
یا اینکه باید سَرو بود و سَر بلند از باغ
یا اینکه مثلِ خارو خَسها , خوار باید شُد